با مطالعه تاريخ صد سال گذشته آمريکا مي‌توان به خوبي دريافت که اين کشور خود را صاحب حق و حقوق همه کشور ها دانسته و بدون توجه به وضعيت دروني خود، همواره به دنبال خرده گيري از ساير کشورها بوده است.

آمريکا به بهانه هاي مختلف همواره سعي کرده است حضور خود را در ساير کشور ها بيشتر کند که به دنبال اين حضور، دخالت‌‌هاي سياسي آن در ساير کشورها نيز بيشتر شده است.

تاريخ پر فراز و نشيب کشورهايي که به هر شکلي درگير با آمريکا شده اند به خوبي اين واقعيت را نمايان مي کند که امريکا تنها براي دخالت هاي سياسي در راستاي منافع خود وارد کشورهاي ديگر شده و يا به دنبال ارتباط با آنهاست.

بررسي وضعيت کشور عراق، افغانستان و ساير کشورهاي منطقه در برهه‌هاي زماني پيش از دخالت‌هاي امريکا و پس از آن نشان داده است که ورود نظامي امريکا در اين کشورها نه تنها اوضاع سياسي و اقتصادي آنها را بهبود نبخشيده است، بلکه منجر به بي ثباتي اين کشور ها شده است.

خوي استکباري و سلطه طلبي آمريکا و همپيمان آن در منطقه که همان رژيم غاصب صهيونيستي است در طول تاريخ نه تنها کمتر نشده بلکه روز به روز افزايش پيدا کرده است.

امام خميني به عنوان معمار کبير انقلاب اسلامي هم با اطلاع از اين موضوع آمريکا را دشمن دائمي ايران دانست و همواره بر شعار مرگ بر امريکا و دشمني با اين کشور تدکيد مي کردند که همين پافشاري بر دشمني با امريکا، معادلات دولت مستکبر آمريکا در دنيا را تغيير داده است.

همين موضوع منجر شده است تا به دنبال تسلط بر کل دنيا و پيش بردن اهداف خود دست به هر کاري زده و از هر نقشه اي استفاده کنند؛ در همين راستا قدرت گرفتن ايران در منطقه با توجه به حضور رژيم غاصب صهيونيستي در منطقه براي آمريکا قابل قبول نبوده و از آنجايي که گزينه هاي مختلف نظامي، تحريم، تهديد و ... براي ايران به در بسته خورده است، با ابزار مذاکرات مسير را براي ورود خود به ايران باز کرده است.

امروز برخي از سياستمداران و اقتصاددانان در داخل کشور با ذوق‌زدگي از به نتيجه رسيدن مذاکرات صحبت کرده و حتي به تعبيري به دنبال باز کردن فروشگاه هاي مک دونالد در کشور هم هستند.

آنچه که در اين ميان مغفول مانده است اين بوده که آمريکا هم مانند ساير کشورهاي 5+1 تنها يک عضو از اعضاي تيم مذاکره کننده بوده و نبايد روي اين کشور فراتر از يک عضو حساب کرد و از طرف ديگر توافق هسته اي را مقدمه اي براي ارتباط با ايران تلقي کرد.

هدف آمريکا از برنامه هسته اي و حضور پاي ميز مذاکره چيزي فراتر از کنترل برنامه‌هاي هسته‌اي ايران بوده و به دنبال اين توافق دو راهبرد حضور در کشور ايران و همچنين حضور موثر در منطقه را در پيش خواهد گرفت.

ورود شرکت هاي چند مليتي به کشور که برخي اين موضوع را يک دستاورد تلقي مي کنند نه تنها براي کمک به اقتصاد کشور نبوده بلکه در حاشيه افزايش مصرف گرايي در کشور، به دنبال خدشه دار کردن امنيت ملي هستند.

هرچند دوران استعمار و لشکر کشي‌هاي قرون وسطايي براي تصرف يک سرزمين به پايان رسيده است؛ اما حضور استعمار نو در قالب‌هاي مختلف از جمله تاسيس شرکت‌هاي چند مليتي با اهداف استعماري در بسياري از کشورهاي حاشيه‌اي آغاز شده است.

امروز اگر امريکا در پي مذاکرات صحبت از باز شدن باب تعامل با ايران را مي کند به خاطر اين است که سياست هاي مختلف آن در قبال ايران به نتيجه نرسيده و به دنبال حضور نرم در ايران است؛ بايد توجه داشت آمريکا همجنان دشمن درجه يک ايران محسوب مي شود و شعار مرگ بر آمريکا امروز به همان شکلي سر داده مي شود که روزهاي اول انقلاب از سوي نسل اول انقلاب سر داده مي شد.

در همين راستا رهبر انقلاب هم در بيانات اخير خود با اشاره به مقابله‌ي قاطع با «تلاش آمريکا براي سوءاستفاده از نتايج مذاکرات هسته‌اي و نفوذ اقتصادي، سياسي و فرهنگي در ايران»، گفتند: نقشه‌ي نظام سلطه در منطقه بر دو پايه‌ي ايجاد اختلاف و نفوذ استوار است که بايد با نقشه‌هاي صحيح هجومي و دفاعي به مبارزه‌ي هوشيارانه و بي‌وقفه با آن پرداخت.

ايشان در ادامه با اشاره به تلاش واشنگتن براي سوءاستفاده از نتايج مذاکرات هسته اي افزودند: امريکايي ها مي خواهند از توافقي که هنوز نه در ايران و نه در امريکا تکليفش و رد يا قبول شدنش معلوم نيست، وسيله اي براي نفوذ در ايران بسازند اما ما اين راه را قاطعانه بسته ايم و با همه توان بالاي خود، اجازه نفوذ اقتصادي، سياسي، فرهنگي و يا حضور سياسي در ايران را به امريکايي ها نمي دهيم.

حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، همچنين نظام سلطه و در رأس آن ايالات متحده امريکا را مصداق عيني و مظهر کامل «مفهوم دشمن» خواندند و تأکيد کردند: آمريکا هيچ بهره اي از اخلاقيات انساني ندارد و بدون هيچ ابائي و در پوشش الفاظ زيبا و لبخند، دست به خباثت و جنايت مي زند.

بسياري از کارشناسان معتقد هستند که تبعات غيرهسته‌اي برجام به نحو خارق‌العاده‌اي تعيين‌کننده‌تر از تبعات هسته‌اي آن است.

در همين راستا مهدي محمدي، يکي از کارشناسان مسائل هسته اي در کشور معتقد استک نوعي اطمينان خاطر در آمريکا وجود دارد که توافق هسته‌اي مقدمه براندازي جمهوري اسلامي است نه مقدمه پذيرش آن به مثابه يک قدرت هسته‌اي پس از 10 يا 15 سال.

غرب به ويژه امريکا با ادبيات امروز خود به خوبي نشان داده است که براي بر هم زدن معادله قدرت در داخل ايران و همچنين قدرت ايران در منطقه نيازمند راهي براي نفوذ در ايران بود که اين راه با توافق هسته و اجرايي شدن آن در کشور فراهم شده است.